نمیدانم چه جادویی در کار هنرمندان راکاستدی بود. اما هرچه بود, به شدت عجیب و غریب بود. به شکلی که آنها کوتاه نیامدند و در سال 2011 با ساخت “بتمن: شهر آرکام”, نسخهی قبل را با سلاحی به نام کیفیت و وسعت نابود کردند. شهر آرکام یک شاهکار بود. و بدونشک بزرگترین اقتباس از کمیکهای بتمن در دنیای سرگرمی را رقم زد. از داستان سینماییاش با انواع و اقسام دشمنهای بتمن گرفته تا آن گرافیک زیبا که هنوز آن دانههای برف روی شنل بتمن را به خاطر دارم. اما مسئله جایی بود که شهر آرکام به خودش هم رحم نکرد و با گیمپلی بزرگی که مملو از دهها مکانیک, ماموریت, مرحله, معما و… بود, دیگر بخشهای بازی را به گوشه راند! راکاستدی چنان شهر آرکام را نسبت به نسخهی اول در زمینهی گیمپلی پیشرفت داده بود که میتوانستید بیش از 50 ساعت از وقت خود را به جولان دادن و سرگرم شدن در دنیای بتمن اختصاص دهید. و در یک کلام بتمن بودن را لمس کنید.
بعد از پایان غیرمنتظرهی شهر آرکام, همه منتظر طوفان بعدی راکاستدی بودیم. اما ناگهان خبر رسید که قسمت بعدی مجموعهی آرکام در راه است اما بدون سازندهی اصلی. و این استودیوی برادران وارنر است که وظیفهی ساخت پیشدرآمدی به نام “بتمن: ریشههای آرکام” (Batman: Arkham Origins) را برعهده دارد. این مسئله خیلیها را نگران کرد که با نبود راکاستدی کیفیت ریشههای آرکام به کجا خواهد انجامید. در حالی که به نظر میرسید راکاستدی در سکوت به ساخت ادامهی شهر آرکام مشغول بود, استودیوی وارنر را تایید میکرد و به طرفداران اطمینان میداد.
مسئله این است که راکاستدی با شهر آرکام طرفداران را بدعادت کرد. آنها از استودیوی وارنر چیزی در حد پیشرفت و بهبودهای شهر آرکام را میخواهند. اما به نظر نمیرسد چنین امید و درخواستی درست باشد. ریشههای آرکام در زمینهی گیمپلی تنها قصد دارد با اضافه کردن عناصری محدود جلوهی دیگری از لذت بتمن بودن را عرضه کند. هرچند که این موضوع در مورد قصهی بازی نمیتواند درست باشد!
بتمن چه کار میکند؟!
شاید مجبور هستیم انتظارهایمان را از گیمپلی ریشههای آرکام پایین بیاوریم, اما به شخصه هیچگاه نمیتوانم قصههای بتمن را دست کم بگیرم. مخصوصا بعد از شهر آرکام و به جان هم افتادن آن همه دشمن. اگر در فیلم “شوالیهی تاریکی برمیخیزد”, بتمن تنها باید “بین” را به زیر میکشید, در ریشههای آرکام, او با دو جین تروریست مقابله خواهد کرد. آن هم وقتی که تجربهی نسخههای قبل را ندارد. بله, از آنجایی که با یک پیشدرآمد سر و کار داریم, خط اصلی داستان پنج سال قبل از وقایع تیمارستان آرکام به وقوع میپیوندد. بروس وین در دومین سال تبدیل شدناش به بتمن به سر میبرد. و هنوز آنقدرها معروف نیست. و البته هنوز آنقدرها تجربهی نبرد با آدمبدهای بیرحم, باهوش و زیرک را ندارد. او به تازگی به سایههای شبهای گاتام بدل شده و حتی پلیس هم نمیداند که این موجود سیاهپوش دقیقا چه چیزی است!
قصهی ریشههای آرکام زمانی آغاز میشود که بتمن مدتی است که به کابوس تبهکاران و جنایتکاران خردهپا بدل شده. و همواره با قدرت و سرعتاش آنها را به سزای اعمالشان رسانده است. اما چیزی نمیگذرد که نیرویی بزرگتر نسبت به آن دزدهای خرده پا برمیخیزد تا در مقابل کسی که آرامش او را بهم زده, بیاستد. این نیروی بزرگتر کسی نیست جز “ماسک سیاه” (Black Mask). او که موقعیت تحت سلطنت خود را به خاطر بتمن و اعمال قهرمانانهاش در خطر میبیند, نقشهی ترسناکی برای تنها خفاش شب میکشد.
در شب عید کریسمس که برف خیابانهای سیاه گاتام را سفیدپوش کرده, ماسک سیاه هشت عدد از خطرناکترین و حرفهایترین تروریستها و قاتلهای دنیا را در ازای پرداخت 5 میلیون دلار جایزه برای کشتن بتمن مامور میکند. ماسک سیاه بزرگترین جنایتکار گاتام در آن دورهی زمانی است. به طوری که دنیای زیرزمینی جرم و جنایت گاتام به دست او رهبری میشود. در حالی که بتمن خبر ندارد باید چه شب دلهرهآور و چالشبرانگیزی را صبح کند. از سویی دیگر, پلیس گاتام هنوز به اندازهی اتفاقات شهر آرکام با بتمن ارتباط ندارد و از تفکرات او بیاطلاع است. به همین دلیل پلیس هم به دنبال دستگیری بتمن و پردهبرداری از هویت اوست.
اکنون بتمن هست و خودش. او علاوهبر اینکه باید در مقابل تکتک این قاتلهای حرفهای قرار بگیرد, باید حس نیت خود را به پلیس هم اثبات کند و در این بین برای پیدا کردن مخفیگاه ماسک سیاه از شم کاراگاهیاش و سرنخهایی که بدست میآورد, استفاده کند.
همانطور که گفتم, انتظاراتمان از قصهی ریشههای آرکام به شدت بالاست. و اینطور که پیداست استودیوی وارنر چیزی در این زمینه نسبت به راکاستدی کم و کسر نگذاشته است. یکی از عناصری که بسیاری از طرفداران را برای خط داستانی و اتفاقات آن هیجانزده کرده است به نحوهی اقتباس و اصالت آن مربوط میشود. خط داستانی دو نسخهی اول با اینکه عالی بودند اما بخش زیادی از آنها نوشتهی نویسندگان راکاستدی بوده و ربطی به کمیکهای واقعی بتمن نداشتند. اما اتفاقات ریشههای آرکام از روی چندین کتاب موفق بتمن اقتباس شده است. مجموعه کمیکهای “بتمن: افسانههای شوالیهی تاریکی” و رمان گرافیکی “بتمن: سال اول”. البته این پایان کار نیست و در تیم نویسندگان “جف جانز” قرار دارد که جز نویسندگان کمیکهای شرکت DC است.
تمام اینها میگویند که میتوانیم خیالمان را از کیفیت قصهپردازی ریشههای آرکام راحت کنیم. مخصوصا وقتی که ریشههای آرکام به جنبههای متفاوتی از شخصیت بتمن/بروس وین خواهد پرداخت. بتمنی که این بیتجربگی و سادگیاش در رفتارش مشخص است و تلاشاش برای قهرمان جلوهدادن خودش به مردم و پلیس جذاب خواهد بود. کمیکهای بتمن به پرورش فوقالعادهی آنتاگونیستهایش معروف هستند. از آنجایی که بیشتر دشمنان این نسخه نسبت به دشمنان نسخههای قبل شناخته شده نیستند, وقت بیشتری صرف شخصیتپردازی آنها خواهد شد. و مطمئنا برخورد و رابطهی بتمن با دشمنانی که او تاکنون همانند آنها را ندیده است, بسیار هیجانانگیز خواهد بود.
سازندگان میگویند که از قصد شب کریسمس را زمان وقوع ماجراهای ریشههای آرکام قرار دادهاند تا با کنتراستی زیبا به عمق حوادث بیشتر تاکیید کنند. در حالی که همه شب کریسمس را جشن میگیرند و تا صبح از خاطرات خوششان صحبت میکنند و آسمان با آتشبازیهای سال نو رنگ و بویی تازه گرفته, اتفاقات سیاهی در پشتپرده در حال وقوع است, که کم کم به ظاهر شهر هم کشیده میشود. بتمن باید تمام تواناییهایش را به کار بندد تا بعد از تاریکی شب, سحر گاتام را ببینند.
با برخی از دشمنان بتمن در ریشههای آرکام آشنا شوید:
Black Mask
ز آن حادثه, او لباس ضد حریق به تن میکند. لباسی که به فایرفلای توانایی پرواز را هم میدهد. بتمن نبرد هیجان انگیزی با او خواهد داشت.
Bane
“بین” که همهی ما به خاطر فیلم آخر بتمن حسابی با او آشنا هستیم, از دیگر قاتلان بتمن است. بین از معدود دشمنان بتمن است که تا مرز کشتن او هم پیش رفته و با قدرت و زیرکی خود, بتمن را هفتهها خانه نشین کرده است. باید دید که در ریشههای آرکام شاهد چه ماجراهایی بین او و خفاش هستیم.
Anarky
یکی از دشمنان جالب بتمن آنارکی است. او رهبر تظاهرات سیاسی است و از رسانههای عمومی و تبلیغات گسترده برای ترور شخصیتی مسئولان سیاسی, میلیاردرهای شهر و اشخاص و شرکتهای بزرگ استفاده میکند. و همیشه دلایل خوبی هم برای این کارها دارد. چیزی که سبب شده او را از کاراکترهای سیاه و سفید کمیکها جدا کنیم. آنارکی علاقهی فراوانی به بمبگذازی دارد و به همین دلیل در ریشههای آرکام نقاط مختلفی از شهر را بمبگذاری کرده است.
Mad Hatter
“جرویس تچ” از سنین جوانی علاقهی بسیاری به رمان آلیس در سرزمین عجایب داشته است. او همانند شخصیت مد هتر در رمان آلیس, متخصص هینوتیزم است و به همین دلیل این اسم را برای خود برگزیده است. مد هتر از طریق مهارتهایش در هیپنوتیزم جرایم زیادی مرتکب شده و جز دشمنان فرعی ریشههای آرکام است. به نظر میرسد بتمن باید همانند کابوسهایی که با Scarecrow در تیمارستان آرکام داشت, در خواب و رویا با او مقابله کند.
Electrocutioner
Electrocutioner از جدیدترین دشمنان معرفی شده و یکی از 8 قاتل بتمن است. اصلیترین قدرت Electrocutioner لباس ویژهای است که به تن میکند. او قادر است به ارادهی خود از این لباس موجهای الکتریکی قدرتمندی آزاد کند و از این طریق دشمناناش را از کار بیاندازد. گفته میشود بتمن بعد از نبرد با او است که دستکشهای الکتریکیاش را به دست میآورد.
کمی بالاتر از آسمان
یکی از عناصری که تیمارستان آرکام و بعد از آن شهر آرکام را بسیار لذتبخش کرده بود به سیستم مبارزات جدید بازی مربوط میشد. سیستمی که توسط استودیوی راکاستدی اختراع شد و به سرعت خیلی هم طرفدار پیدا کرد. این سیستم که از دو مکانیک حمله و ضدحمله تشکیل شده بود, این اجازه را به بازیکننده میداد تا زنجیرهای از چندضربهای تمام ناشدنی را بر روی دشمنان پر تعداد بازی اجرا کند. این مسئله به همین ختم نشده بود و راکاستدی چنان زوایای آن را با مکانیکها و دشمنان گوناگون زیر و رو کرده بود که در هنگام مبارزات بتمن مهت تماشای حرکات زیبای او شده و از درگیریهای بازی هیچگاه خسته نمیشدیم. این سیستم به قدری نو و خوب بود که بسیاری از استودیویهای دیگر دست به الهام از روی آن زدند. با اینکه تعدادی همچون استودیوی United Front Games آن را به خوبی در بازی “سگهای خفته” به کار گرفته بودند, اما با این حال هیچگاه نتوانستیم آن حس مبارزات بتمن را در بازی دیگری تجربه کنیم. بنابراین از این جهت به شدت منتظر به دست گرفتن کنترل بتمن هستم.
استودیوی وارنر به نقشهی اصلی سیستم مبارزات ریشههای آرکام دست نزده و البته نیازی هم نبوده. اما سعی کرده تا با اضافه کردن مکانیکها و دادن قابلیتهای جدید به بتمن و همچنین طراحی دشمنان جدید, گوشهی دیگری از لذت مشتزنی و لگدپراکنیهای بتمن را به بازیکننده عرضه کند!
در این خصوص یک سری چندضربهای جدید برای بتمن طراحی شده تا بازیکنندهها باری دیگر شاهد حرکات تکراری نسخههای قبل نباشند. بتمن کوهی از گجتهای مختلف را با خود حمل میکند و در ریشههای آرکام هم برخلاف شهر آرکام آنها را در طول بازی بدست خواهید آورد. گجتهایی که هم میتوانند در مبارزهها به کارتان بیایند و هم میتوانند در حل معماهای خط داستانی یا معماهای مغز آبکن ریدلر مورد استفاده قرار بگیرند! از بَترنگ و بترنگ کنترلی گرفته تا ژل انفجاری و نارنجکهای منجمدکننده و دیگر گجتها که در جریان بازی به سیاههی قابلیتهای خفاش اضافه میشوند.
یکی از گجتهای جدیدی که به بازی اضافه شده The Remote Claw نام دارد. بتمن میتواند با نشانهروی این گجت بر روی دو چیز (دشمن یا اشیای محیط), آنها را به هم متصل کرده و به سمت یکدیگر بکشاند. The Remote Claw در مخفیکاری بسیار کار آمد خواهد بود. دیگر قابلیت جدید بتمن The Shock Gloves است که از نسخهی وییو شهر آرکام به این بازی منتقل شده. بتمن قادر است در استفاده از دستکشهای الکتریکی خود, ضربات مهلک و شوکآوری را به دشمنان وارد کند. این دستکشها که به نظر میرسد برای مدت کوتاهی شارژ میمانند به درد نبرد با دشمنان قویهیکل و آنهایی که با سپرهای محافظ از خود دفاع میکنند, میخورد. و همچنین میتوان از آن برای حل معماهای محیطی هم استفاده کرد.
البته نباید فراموش کنیم که تمام این قابلیتها, مهارتها و مکانیکها در طراحی عالی مراحل بازی هستند که جان میگیرند و ارزش واقعیشان را پیدا میکنند. طراحی مراحل اوج جادوی راکاستدی بود و مهمترین نگرانی طرفداران به این موضوع و استودیوی وارنر مربوط میشود. اینکه آیا آنها هم میتوانند در حد و اندازهی راکاستدی مراحلی متفاوت, متنوع و جذاب طراحی کنند یا خیر؟
با اینکه فعلا بازی نمایش درست و درمانی نداشته که از کیفیت کار سازندگان در این زمینه چیزی دستگیرمان شود. اما میتوان امیدوار بود که آنها در بدترین گزینهی ممکن مراحلی در همان کیفیت قسمتهای قبل برایمان تدارک دیده باشند. در این بین شاید بتوان با مراجعه به عنصر دیگری از گیمپلی ریشههای آرکام در مورد کیفیت طراحی آنها هم اطمینان حاصل کرد; تنوع و آزادی عمل.
شهر آرکام در زمینهی تنوع ماموریتها, کارها و آزادی عملی که به بازیکننده میداد, شاهکار بود و است. در هر لحظه از بازی میتوانستید از بین چندین و چند مقصد و فعالیت مختلف یکی را انتخاب کنید و جالبتر اینکه ممکن بود سر راه مقصد دیگری مسیرتان را تغییر میداد.
اینطور که از اطلاعاتی که از بازی فاش شده نشان میدهد, ریشههای آرکام هم جا پای شهر آرکام خواهد گذاشت. اگر مبارزه و ماموریتهای متنوعی که آن هشت قاتل و ماسک سیاه برای بتمن درست میکنند را کنار بگذاریم, که واقعا نمیتوان از فکر کردن به آنها دست کشید. استودیوی وارنر فقط یک سری آنتاگونیست برای ماموریتهای فرعی بازی تدارک دیده است. از بمبگذاریهای آنارکی و تلاش بتمن برای خنثی کردن آنها گرفته تا معماهای ریدلر که از نسخهی قبل به آنها ارادت داریم!, آقای پنگوئن, مد هتر, جوکر و… که تنها اسمشان جز دشمنان فرعی بازی آمده اما نقش مهمی را در داستان و خلق ماموریتهای زیادی را برای بتمن بر عهده دارند.
آزادی عمل در انجام ماموریتها هم به قوت خود باقی است. در بیشتر مراحل سازندگان محیط وسیعی را طراحی کردهاند تا هر طور که مایل هستید, پیشروی کنید. میتوانید به طور متوالی از گرگویلی به نقطهای دیگر تغییر مکان دهید و دشمنان را در سایهها و زیر شنل خود ساکت کنید. و بعد با پرتاب یک نارنجک دودزا محل را برای هدفی دیگر ترک کنید, یا میتوانید به دل دشمن بزنید و با چندضربهای نرم و روان بتمن, دست و پای دشمنان را شکسته تحویلشان دهید!
البته ناگفته نماند که بعضی اوقات این نوع دشمنان هستند که شما را مجبور به انتخاب نوع پیشروی میکنند. بهترین روش برای نابودی دشمنانی که به سلاح گرم مجهز هستند مخفیکاری است و بهتر است در نبرد با دشمنان زرهی و بزرگ به مبارزهی رو در رو روی بیاورید. حالا خودتان تصور کنید که ترکیب دشمنان چه اتفاقی را رقم خواهد زد؟
مبارزه با غولآخرها بدون شک اوج کار راکاستدی در طراحی و مهندسی گیمپلی و مکانیکهای بازی بود. هرچند که بازی در این زمینه کمی میلنگید. اما خوشبختانه طبق گفتهی استودیوی وارنر, آنها هم در ریشههای آرکام توجهی ویژهای به این موضوع دارند و سعی میکنند تا درگیری با غول آخرها را یک سر و گردن بالاتر از نسخههای قبل ببرند. در ریشههای آرکام چالش اصلی این مبارزهها به استفاده دقیق و درست از قابلیتهای بتمن مربوط میشود. به شکلی که تمامی غولها درست چندی بعد از بدست آوردن مهارت جدیدی قرار گرفتهاند. سازندگان قصد دارند تا از این راه کاری کنند تا آن مهارت بخصوص را در مبارزه با غولها به چالش کشیده و بازیکننده را برای مراحل جلوتر آماده کنند.
هدف اصلی گیمپلی این است تا از این طریق بازیکنندهها را مجبور به تمرین و انجام کارهای مختلف برای بالابردن مهارت بازی کردنشان کند. مبارزه با غولآخرهای ریشههای آرکام همچون یک امتحان است که برای قبولی در آن باید عمق تواناییهایتان را حفظ باشید. این در حالی است که درجهی سختی غولها در طول بازی سیر صعودی خود را حفظ خواهد کرد و سازندگان این کار را از طریق اضافه کردن مهارتها و قابلیتهای بتمن به طراحی مبارزهها انجام میدهند. برای مثال شاید در اوایل بازی تنها سرعت شما در جا خالی دادن و ضدحمله زدنها مورد امتحان قرار میگیرد. اما در مبارزههای اواخر بازی مجبورید برای پیروزی از چندین مهارت و گجتهای بتمن در زمان درست بهره ببرید. چیزی که در شهر آرکام و در نبرد با دکتر فریز شاهد آن بودیم و ریشههای آرکام قصد دارد چنین طراحیهای زیبا و هیجانانگیزی را چندین پله پیشرفت دهد.
این در حالی است که کارگردان گیمپلی بازی به این نکته اشاره کرده است که مبارزهها براساس شخصیت و قابلیتهای آن دشمن طراحی شدهاند. به طوری که از ابتدا تا پایان بازی شاهد مبارزهای تکراری نخواهید بود. از مبارزه با DeathStroke که بخش مهمی از آن به درگیری رو در رو و ضدحمله زدنهای به موقع خلاصه شده گرفته تا ددشات که مسلما باید برای نزدیک شدن به او مخفیکاری کنید یا کاپرهد که سرعت بالایی دارد و همچنین فایرفلای که میتواند پرواز کند.
اینطور که از شواهد پیداست, ریشههای آرکام در زمینهی طراحی مراحل و درگیری با غولآخرها که امضای این مجموعه هم هستند, عالی است و باید از همین الان خود را برای مبارزاتی نفسگیر, سینمایی و سخت آماده کنیم!
شهری به سیاهی شب
تمام اتفاقات ریشههای آرکام در دنیایی میگذرد که دو برابر از دنیای شهر آرکام بزرگتر است. در بازهی زمانی بازی شهر گاتام به دو قسمت گاتام قدیمی و گاتام نو تقسیم شده. گاتام قدیمی که در آینده به شهر آرکام تبدیل میشود, هنوز با دیوارهای بلند از بخشهای دیگر جدا نشده و شامل خیابانهایی کثیف و تاریک با ساختمانهای کوتاه است. از سویی دیگر, گاتام جدید قرار دارد. شهری مدرن با آسمانخراشهای فراوانی که از دوردستها هم قابل تشخیص هستند. جدا از اینکه گوشه گوشهی شهر تحت حکومت یکی از دشمنان بتمن است و در نتیجه, این موضوع ماموریتهای زیادی را برای بتمن در بر دارد, دنیای ریشههای آرکام برخلاف قبل از همان ابتدا به طور کامل در دسترس نخواهد بود. به شکلی که مجبور هستید برای دستیابی به نقشهی منطقههای مختلف گاتام و ماموریتهایی که در آنها قرار دارند, به سبک عنوانی همچون “فارکرای 3″ دکلهای ارتباطی هر منطقه را از بین ببرید. بدست آوردن کنترل هرکدام از دکلهای ارتباطی خودش ماموریتهای جدایی برایتان به همراه خواهد داشت. و استفاده از مهارتها و قابلیتهای بتمن را میطلبد.
بازی از موتور پایهی آنریل انجین 3 بهره میبرد. گرافیک تکنیکی بازی زیباست و طراحی گرفته, سرد و تاریک شهر به علاوهی منابع نور ضعیفی که در میان سایهزنیهای اغراق شده و بلند ساختمانها به چشم میخورند, همان حال و هوای سیاه مخصوص دنیای بتمن را پدید آورده است.
اینطور که پیداست, داستان بتمن: ریشههای آرکام با دشمنان جدید و زیادی که در خود جای داده, پتانسیل بالایی برای روایت ماجراهای پیچیده و جذاب با محوریت بتمن دارد. گیمپلی بزرگ مجموعهی آرکام با آن کیفیت مبارزات و سیل تمام نشدنی ماموریتها, تنوع و آزادی عمل نسبت به قبل پیشرفتهای جزیی اما مهمی داشته و به نظر میرسد چیزی از شهر آرکام کم و کسر نداشته باشد. تمام اینها باعث میشود که فراموش کنیم راکاستدی حضور ندارد. هرچند که نباید انتظارهایمان را از ساختهی استودیوی برادران وارنر بالا ببریم. ریشههای آرکام قرار نیست انقلاب دیگری باشد. ریشههای آرکام میآید تا تجربهی دیگری از دنیای بینقص بتمن را ارائه کرده و حماسهی او در نسل هفتم را کامل کند.
منبع:dbazinews.com
نظرات شما عزیزان: